سال نو
وااااای آوینم نمیدونی وقتی میگی ماما باباچقد شیرینتر میشی عیدی مامان وباباتم با حرف زدن شیرینت دادی قبلا هم حرف میزدی ٤ ماهت بود اولین بار که گفتی مام ولی اینروزا ماما بابا دال (همون دالی) و آخ میگی وماهم کلی قربون صدقت میریم
این چند روزه نزدیک عید بود وزیاد بیرون میرفتیم دوست نداری زیاد توی کالسکت بمونی همش میخوای بیای تو بغلم منم که طاقت ناراحتی دخملمو ندارم وزودی درت میاوردم اونوقت توام ازم تشکر میکردی و پشت سر هم بوسم میکردی بوس که چه عرض کنم منو میخوریآخ جونم حالا دیگه باباییته که حسودیش میشهدوست دااااااااااااارررررررررررم
امروز روز عید بود هرروز تا ساعت ١٠-١١ میخوابیدی ولی امروز خودت ١٠ دقیقه موند به سال تحویل که ساعت ٨/٤٥ بودبیدار شدی وکلی برامون خندیدی وشیطونی کردی
امسال دیگه با وجود فرشته کوچولومون یه خونواده کامل بودیمامیدوارم سال خیلی خوبی باشه برای هممون الان بیدار شدی باید کم کم آماده شیم بریم عیددیدنی