زود دیر میشه
باورم نمیشه انقد بزرگ شدی ماه دیگه تولدته...به همین زودی ١ سال از قشنگترین روزایزندگیم با تو گذشت...باید قدر تمام این روزا رو دونست
امروز خیلی تلاش کردی رو پاهات بایستی چندینبار هم اینکارو کردی کلی هم از کارت لذت بردی و منم برات هورااا میگشیدم همین روزاس که راه بیفتی واز درودیوار بالا بری
شعر خوندنو خیلی دوس داری تا شعر میخونم شروع میکنی به نانای کردن گاهیهم که نمیخونم میگی اتل یعنی اتل متل رو برام بخون یا انگشتتو میزاری رو زمین ومیگی پر یعنی کلاغ پر بازی کنیم
صدای هاپو و ببئی رویاد گرفتی وعاشق این شعریببئی میگه به به دنبه داری نه نه پس چرا میگی به به
به به اولو نه نه رو درست میگی ولی آخریرو کمی فکر میکنی تصمیم بگیری بگی به به یا نه نه
تو اسباب بازیات به یه عروسکت علاقه زیادی پیدا کردی همیشه پیشته داری غذا میخوری باید به اونم بدم یکسره هم دوس داری بخوابونیش کهسمت من میگیریشو تکونش میدی یعنی بگیر براش لالایی بخون