انتظار
مامانی فدات بشه خیلی خستت کردم پروژه سنگینی داشتم روزی 7-8 ساعت پای کامپیوتر باهم میشستیم و کار میکردیم ولی خب در عوضش یه کار عالی تحویل دادیم و20 شدیم اینجوری خستگیمون در رفت مرسی مامانی همیشه یه دختر گل بودی وبا مامانی همکاری میکردی . 1 ماه آخر خیلی طولانی شد دیگه کاری نمونده بود تا خودمونو سرگرمش کنیم تا روزا زودتربگذرن و زود بیای تو بغلم, بدترین چیز تو دنیا انتظاره...... این 1 ماهو دنبال کامل کردن سیسمونیت بودیم میدونی که مامانی خیلی وسواس داره تا همه چی خوب وکامل باشه تازه تو که 1 ماهت بود وهنوز معلوم نبود دخملی یا پسر کلی اسباب بازی و لباس و ... برات سوغاتی آورده بود. بعد از کلی گشتن بالاخره سرویستو سفارش دادیم فقط کم...
نویسنده :
مامان آوین
14:52