پرنسس 2 سال و2 ماهه من

اومدم از فعالیتای اینماهت بنویسم ولی..

باید یه اعترافی بکنم.. مادرت حافظه خوبی نداره !  همیشه از روی عکسا خاطراتو یادآ وری میکنم ..اینماه هم رم دوربینمون خراب شده بود وکمتر تونستم ازت عکس بیندازم و

علاقه زیادی به مهد کودک پیدا کردی ٢ تا کتاب داری میمینی وپوپو که میرن به مهد کودک ومدام این دوتا رو میاری ومیگی برات بخونم بعد میری تو کمدت کیفای کوله پشتیتو در میاری ومداد رنگی ودفتر نقاشی و عروسکت آوا رو میزاری توش ومیگی بریم مهد تودت..

لباس هم فقط شلوار جین رو به ددر میشناسی و یه مهمونی که بخوایم بریم کلی باید برات توضیح بدیم که شلوار جین مال مهد کودک وپارکه ومیخوایم بریم مهمونی باید لباسامون فرق داشته باشه...دیگه تو خونه هم دلت میخواد شلوار جینت تنت باشه ولی چون جلوی ورجه وورجتو میگیره ومحدودت میکنه خوت زود درش میاری..

آها اینم در آخر بگم که کلا مخالفی

تو تلویزیون میگه تولدت مبارک..میگی نه تولدت نه مبارک

بابایی میگه لاکو نباید شما بزنی باید بزرگترا برات بزنن...میگی نه بزرگترا نزنن

میگم آوین جان لباستو بپوش بریم بیرون ...میگی نه نریم بیرون(البته در این مواقع بلافاصله درستش میکنی یه خنده تحویلم میدی ومیگی باشه بریم)

قربونت برم من که میخوای استقلالت رو اینجوری نشون بدی

یه چهارپایه برات خریدم وگذاشتم توی دستشویی که دیگه خودت تنهایی میری دمپاییاتو پات میکنی وبا کمک چهارپایه میشینی رو تبدیلت وآخر سر صدام میکنی ...مامان متین بیا..من جی جی تَدَم منو بیشو

خوب بریم سر عکسای اینماهت..

اول از همه اینکه برای اولین باربرات لاک زدم..با اینکه دختر بچه های کوچولو رو میدیدم ودلم ضعف میرفت ولی هیچوقت دلم نمیومد ناخناتو لاک بزنم..خودت رفتی  لاک آوردی وگفتی برام بزن  

قبلا هم گفته بودم که عاشق رنگ آبی هستی لاکم آبی آوردی برات زدم

اینماه پازلای سه تیکه وجورچینای آهنرباییت رو تونستی خودت تنهایی درست کنی

وسفارش های پی در پی شما به بابایی برای خرید برچسب

یه خونه هم برات گرفتم که میری توش و خاله بازی میکنی آوا وسارا عروسکاتو میشونی و ظرفارو جلوشون میچینی وبا خمیر بازی براشون غذا درست میکنیم وبهشون میدی وشب هم تو تختش میزاری میخوابونیش وبعد خودت آماده میشی..